قسمت پنجم متن کامل اتاق آبی سهراب سپهری
قسمت پنجم
در صورت نگاری هند ، زن هندی وقتی كه می خواهد دست به شرمگاه خود برد تا پوشش آن را نگه دارد، دست چپش را می برد ، بچه اش در سمت چپ بدن به بر می گیرد، روی تكه ستونی از ماتورا مادری با پستان چپ به بچه شیر می دهد، به چشم هندی هر سمت بدن استعاره ای داشت ، به چشم یونانی و مصری قدیم هم ، زن ایرانی چپ و راست را نمی فهمد، نباید میان خودمان دنبال آن معانی بگردیم.
برآمدگی بام حوضخانه تكه ای بود از یك تمام. روی این تكه ، قیدی نداشتم. دست پاچه نبودم ، نگاهی مرا نمی پایید، من بودم و كاهگل خواهشناك . چیزی بر این خلوت پاك مشرف نبود ، مگر آبی آسمان.
شبهای داغ تابستان ، وقتی كه خود آگاهی آدم ذوب می شد. روی بام می خوابیدیم. و در پشه بند ، دور و ور آب می پاشیدیم ، بروی كاهگل تا ته خوابهایم می دوید، غرائزی را گیج می كرد.
كف اطاق آبی ، گفتم ، از كاهگل زرد پوشیده بود ، مربع زرد بود ، در شوبها كاراسیما كاراكتر a مربع است و زرد است . در چین ،قربانگاه خاك كه تلی مربع بود. از خاك زرد پوشیده بود. و زرد در آن دیار رنگ زمین است. رنگ زرد و زمین آسان كنار هم نشسته اند . بزرگی از میان دوگن ها در گفت و گویی ماندنی می گوید :
" در ابتدا ، لباسها سفید بود ، رنگ پنبه بود ، پس ، آدمها از پریده رنگی و شبیه پارچه بودن به هراس آمدند، پارچه را به رنگ زعفرانی درآوردند. به رنگ خاك ، تا با خاك خود همانند شوند." در شرح زندگی پاتریك مقدس ، نوشته قرن پنجم میلادی ، اشاره ای است به این كه موسی هشت رنگ در لباس روحانی هارون نهاد، باید این هشت رنگ را ، كه رمز و نقش اند ، در جامه های روحانی ما پیدا كنند. پس آمده است : " چون كشیش به رنگ زرد نگاه كند ، در می یابد كه جسمش چیزی جز خاك و غبار نیست : هیچ غرورری نباید در دلش پدید آید " بنا به اساطیر Musica مردها را با خاك زرد آفریدند ( و زن ها را با یك گیاه ) ، راتناسامبهاوا
(Ratnasambhava)با زمین تطابق دارد ، رنگ سنتی و تمثیلی زمین زرد است. كه در صفای كامل خود در فلز گرانبها (طلا) و یا در گوهر (ratna) می درخشد ، و همان كیمیاست (cintamani) .
اما زرد، این رنگ ، به گفته پرتال ، هم نشان پیوستگی به حق بود و هم آیت زنا. به چشم یونانی ، سیب طلا هم كنایه از سازش و عشق بود و هم ناسازگاری و فرجام بد : آتالانتا سیبهای زرین باغ هسپرید ها را به چنگ آورد. پس تبارش بر باد رفت.
در آیین مسیح ، رنگ زرد ، كه وقتی آیت سرور بود . رنگ رشك و خیانت شد. رنگ لباس یهودا شد در پرده ها ، در گوگول ، رنگ زرد می ترساند ، از نمایشنامه " شبها در ده" تا " تاراس بولبا" زردی زیاد می شود تا در جلد دوم " ارواح مرده" مصرف زرد به اوج
می رسد ، در كار الیوت زرد همسایه گناه است :
" Sitting along the beds edge, where
you culled the paper from your hair
On clasped yellow soles of feet
in the palms of both soiled hands."
باشو ، خیلی دور از الیوت ، به همسازی صوت و چشمه صوت گوش می دهد :
"قناری با صدای زرد فرزندش را می خواند."
گوته Farbenlehre، كه رنگ را رنج نور می داند ، درباره رنگ زرد صفت edel و unedel را به كار می برد ، در جزیره Nias ، لوالانگی
(Lowalangi) كه خدای برتر است و به جهان برتر وابسته است. مظهر نیكی و حیات است. و رنگهایش زرد و طلایی است. در هند دراویدی ، در مراسم آیینی ازدواج ، خواهر داماد یك سینی به سر می برد كه در آن مایعی است زرد : mangaltanni آمیزه ای از آب و زعفران و آهك كشته ، رنگ زرد مالگالتانی نشان سرور و كامیابی است. شكوه زرد در سومین روز بارد و تودل (Bardo Thodo) تماشایی است : " در سومین روز ، صورت ناب عنصر خاك چون فروغی زرد می تابد. همزمان ، از قلمرو زرین جنوب ، شكوه رانتاسامبها وای فرخنه سر می زند ، با تنی زرد فام و گوهری در كف ، بر تخت اسب پیكر ،در آغوش ماماكی ، مادر الهی.
سرچشمه ناب و ازلی ادراك به سان پرتو زرد فام حكمت مساوات می درخشد..."
دوشنبه 2 خرداد 1390 - 1:43:49 AM